کد مطلب:125098 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:201

در آستانه ی شهادت
سرانجام معاویه جاسوسی نزد دشمن خانگی امام یعنی همسرش جعده دختر اشعث فرستاد كه اگر حسن را مسموم كنی صد هزار درهم به تو می دهم، برخی از زمینهای عراق را به تو وا می گذارم و تو را به همسری پسرم یزید در می آورم. و چون او كار خود را كرد معاویه پول را فرستاد و پیام داد كه ما دوست داریم یزید زنده بماند از این رو نمی توانیم به عهدمان با تو وفا كنیم.

جعده از خاندان بسیار پلیدی بود، پدرش اشعث در قتل علی علیه السلام دست داشت، خودش امام مجتبی علیه السلام را مسموم كرد و برادرش محمد بن اشعث در كربلا حضور داشت و در ریختن خون امام حسین علیه السلام شركت جست.

امام را چند بار توسط همسر یا دیگران مسموم كرده بودند



[ صفحه 114]



ولی بار آخر سم بسیار خطرناكی را كه معاویه با دسائسی از پادشاه روم گرفته بود و برای جعده فرستاد ظاهرا در حال افطار به آن حضرت خورانید كه جگر حضرتش را پاره پاره كرد و خون زیادی از او رفت.



خونی كه خورد در همه عمر از گلو بریخت

خود را تهی ز خون دل چند ساله كرد



امام چند روزی (به روایتی چهل روز) در بستر بیماری افتاد، اصحاب به دیدن او می آمدند، و در همان حال نیز از برخی یاران زخم زبانها شنید. یكی از یاران او می گوید: نزد حسن بن علی رفتم و گفتم: ای پسر رسول خدا، با واگذاری حكومت به این مرد طاغی گردنهای ما را خوار كردی و ما شیعیان را برده دیگران ساختی! امام شروع كرد به پاسخ دادن و در حین سخن ناگهان خلط خون در گلوی حضرت برآمد، امام طشتی طلبید و در آن قی كرد و طشت پر از خون شد....

دوستان باوفا نیز به عیادت می آمدند، از جمله جناده است كه در فصل بعد سفارشات امام به او را می آوریم.